فاجعه در سلامت و بهداشت و درمان در ایران
در بسیاری از جوامع جهانی توجه ویژه ای به بهداشت و درمان شهروندان مینمایند و از مهمترین مطالبات مردم تامین امکانات و تجهیزات پزشکی و درمان و بهداشت روانی و جسمی جامعه است که همواره در اولویت بسیاری از برنامه ریزی های کلان کشورها میباشد. سرانه بهداشت و درمان در کشورهای مختلف هر مقدار که بالاتر باشد سلامت آن جامعه به همان اندازه بیشتر و مطلوب تر خواهد بود.
در ایران سرانه بهداشت و درمان بصورت پیچیده و عجیبی عنوان میشود از آنجایی که بعلل گوناگونی همچون آلودگی هوا و محیط زندگی – مواد غذایی مشکوک و آلوده – عدم شفافیت در خدمات و حتی تردید در آب آشامیدنی شهری و عوامل دیگر یک زندگی در شرایط بحرانی برای ایرانیان ایجاد شده است موجب افزایش هزینه های درمان و همینطور گسترش بیماریها و امراض مختلف گشته است که به همین جهت سبب ساز مراجعه بسیاری از شهروندان به مراکز درمانی شده است. علاوه بر آن بسیاری از هموطنان از برخی عوارض آلودگی هوا و شهرها و مواد غذایی که موجب بیماریها و عوارض سو میشود مطلع نیستند. البته آلودگی های صوتی و تشعشعات مضر و عوارض خطرناک پارازیت ها را هم باید به آن افزود که در مجموع نیازمند توجه جدی به سلامت شهروندان بیش از دیگر کشورها احساس میشود. اما متاسفانه مسئولان حکومتی نه تنها به این مهم توجه نمیکنند بلکه در بسیاری از موارد خودشان مسبب این نابسامانی و آشفتگی و آلودگی هستند و حتی در برخی تحقیقات بعمل آمده شیوع ویروس های بیماری های خاموش و خطرناک از سوی عوامل حکومتی گزارش شده است .
و اما طبق گفته مسئولان وزارت بهداشت سرانه بهداشتی و درمان هر ایرانی از 5 تا 7 درصد و حتی اخیرا ادعای 8 درصد مطرح گردیده است. هر چند با توجه به مواردی که بیان شد این درصد ها نیز برای سلامت ایرانیان ناکافی است اما چنین آماری با فریب و دروغ بیان شده است.
از اینکه چنین درصدی واقعیت داشته باشد جای سوال نیست اما همین مسئولین نگفته اند که سرانه بهداشت و درمان هر ایرانی که توسط دولت از بودجه عمومی تعیین میشود چقدر است؟
طبق تحقیقات انجام شده در واقع برای هر ایرانی کمتر از 1.7% سرانه بهداشت و درمان از سوی حکومت و بودجه نویسان از محل درآمد خالص و ناخالص ملی تنظیم میگردد که از این مبلغ هم حتی 60% آن وصول و هزینه نشده است.
براستی که نه تنها هیچگونه شفافیت مالی در این زمینه از سوی حکومت صورت نمیگیرد بلکه سالهاست که با دروغ به مردم و توهین به شعور ایرانیان چنین موارد کذب و غیر واقعی را براحتی در زیر سایه امنیت حاکمان اصلی تکرار میکنند. آنها نمیگویند که آیا این سرانه هزینه بهداشت و درمان کشور در حد کفایت است یا نه؟ و اگر کافیست از کدام سرانه و صرف آن در چه زمینه هایی منظورشان است و آیا بودجه دولتی در این رابطه که تعیین و تصویب میشود تماما در همین راستا هزینه میشود یا با همین عنوان و در مسیرها و توسط دستگاههای دیگر برای امور غیر از آن صرف میگردد؟
مسئولان مربوطه باید پاسخ دهند که چه مقدار از هزینه های درمان که حق اساسی مردم ایران است در داخل کشور و برای ایرانیان مصرف میشود و چه مقدار برای اهداف سیاسی از طریق دستگاههای امنیتی و نظامی در کشورهای دیگر صرف میگردد. آیا مردم ایران که دارای عظیم ترین ذخایر نفت و گاز جهان بوده و از ثروتمندترین کشورها محسوب میگردد برای هزینه های درمکان و بهداشتی مستقیما از جیب خودشان پرداخت کنند؟
آیا پس از این همه توسعه امکانات پزشکی در جهان تا چه زمانی و تا چه اندازه ای مردم ایران باید بخش اعظمی از هزینه های خدمات ضروری بهداشت و درمان را از جیب خود بپردازند؟
نقش تولیتی و مدیریتی نظام در چه حد و اندازه ای فعالیت دارد و تا چه میزانی نظارت و کنترل برای سلامت و بهداشت شهروندان صورت میگیرد و آیا سرعت و افزایش سهم سلامت ایرانیان در برنامه ریزی و بودجه کلان سالانه صورت میگیرد یا هر روز بر بی برنامه گی و آشفتگی حوزه سلامت افزوده میشود؟
نگاهی به مراکز درمانی و بیمارستان های دولتی بزرگترین و محکمترین دلیل این بی نظمی و غارت ثروت های ملی است. دیگر تردیدی وجود ندارد که این حکومت در زمینه تامین و گسترش بهداشت و سلامت توانایی مدیریت و نظارت را ندارد و در حوزه درمان و امورپزشکی نیز نارسایی ها و عدم مدیریت درست برای همگان آشکار و هویداست. علاوه بر بودجه دولتی برای بهداشت و درمان که نه تنها کفایت نمیکند بلکه بصورت کامل نیز به این امر مهم و ضروری اختصاص نمی یابد، باید به کمک های مالی بهداشت جهانی نیز اشاره داشت که برای این حوزه دریافت و مصرف نمیشود.
باید همه این موارد و زوایای پنهان این خیانت و جنایت بزرگ مشخص و آشکار شود و با سابقه ای که از این حکومت میبینیم برای چنین واکنشی هیچ پاسخی از سوی حاکمان فعلی دریافت نخواهد شد پس مردم ایران خود بایستی کمرهمت ببندند و سیستم ظلم و بیدادگری را از بین ببرند و آن هم با آگاهی و همراهی و همبستگی همه اقشار در آینده ای نزدیک امکان پذیر خواهد بود.
همه با هم برای احقاق حق و حقوق اساسی خود بپاخیزیم.
زنده باد ایران و ایرانی